کد مطلب:223702 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

امام توجهی به ریاست دنیا ندارد
مقام ولایت تصرف در عالم كون است و این مقام در عالم امكان بالاترین مقامات است كه دست بشر بدان نرسد مقام و منصبی است كه خداوند بیك عده معدودی از بندگان خود كه در مكتب خاص ربوبی خود تربیت كرده بخشوده است تا كارگران عالم امكان باشند كسی كه دارای چنین مقامی بوده بمال و جاه و منصب و ریاست دوره كوتاه دنیای پرحوادث نظری ندارد - سلطنت و ریاست دو روزه برای مردی است كه پابست ماده و مادیات هستند از مرز ماوراء نتوانسته اند بگذرند. امام رضا علیه السلام از آن چهارده نفر معصومی است كه دست بر عالم ملك و ملكوت داشته و دستی بر عالم طبیعت و نشئه ی حیات این عالم برای هدایت و ارشاد بشر و لذا براستی و حقیقت زیر بار ریاست و ولایتعهدی و خلافت ظاهری تفویضی مأمون نمی رفت زیرا این منصب الهی در حقیقت از آن خودش بوده ومصبی نبوده كه مأمون باو تفویض نماید و لذا ابن بابویه قمی بسند معتبر از موسی ابن سلمه روایت می كند كه او گفت در خراسان بودم با محمد بن جعفر شنیدم روزی فضل بن سهل بیرون آمده و می گفت واعجبا واعجبا - بخدا امر عجیبی رخ داد من امر عجیبی دیدم گفتند چه شده؟ گفت دیدم مأمون بعلی بن موسی الرضا می گفت خیال دارم خلافت و امور مسلمین را بر عهده تو بگذارم و خود فسخ نمایم و سبك بار شوم و از تقلید و قید این امر برهم و دیدم علی بن موسی الرضا بخلیفه می گفت الله الله طاقت و قدرت بر این امر ندارم مرا معاف دار



[ صفحه 107]



فضل می گوید هرگز ندیدم خلافتی را تباه تر از این كه خلیفه از آن تبری جوید و خود را از خلافت بخواهد كنار كشد و بدیگری تفویض كند و هرگز ندیدم كسی را مانند علی بن موسی الرضا كه خلافت را بدو تفویض كنند و او قبول نكند و اباء و امتناع نماید. البته جای شك و تردید برای فضل است زیرا فضل از مرز ماده تجاوز نكرده بود و گمان می كرد هر چه هست در این چهار دیوار طبیعت است و مقام و منصب را در این نشئه اهمیت می داد ولی امام كه بر تمام عوالم دست دارد و متصرف عالم كون و فساد است باین كلمات عوام فریبانه ی مأمون با آنكه می دانست خدعه می كند فریب نمی خورد و جدا ابا و امتناع داشت تا بجائی كه حضرت را مجبور بقبول ولایتعهدی كرد تا كار خودش بصلاح بگذرد. [1] .


[1] حديقة الرضويه - عيون اخبار الرضا ص 83.